چگونه از شکست خوردن نترسیم؟

من همیشه از شکست خوردن ترس داشتم و هنوز ام دارم.

علاوه بر این از خیلی چیزهای دیگه ام ترس دارم مثل حرف مردم، از مسخره شدنِ، از ریسک کردن و….

تنها چیزی که این مدت از این ترس ها عایدم شده شکست بوده و شکست و شکست.

اما این ترس باید یه جایی تموم بشه و من باید به اون غلبه کنم.

براش برنامه ریزی کردم و میخوام وارد چیزهایی بشم که ازشون میترسم.

اولین قدم ها را هم برداشتم و با امید دارم میرم به سمت این مبارزه سخت:)

بسیاری از ما در زندگی شکست های زیادی خوردیم که در نتیجه تصمیمات و راه حل های اشتباه بوده است که گرفتیم

ولی این شکست ها شاید نسبت به نتیجه خیلی ها یک پیروزی محسوب شود چرا که ما باید بدانیم که کلمات نسبت هستند و باید مشخص بشود برد یا باخت نسبت به چی؟

من معتقدم چیزی به نام شکست وجود نداره 

درواقع در هر فعالیتی یا به هدف مورد نظر می‌رسیم یا به اهداف دیگری می‌رسیم. 

به عبارت بهتر اونی که خیلیا بهش میگن شکست در واژه نامه ی من و خیلی های دیگه تجربه معنی میده. 

هر شکستی باید یک همزاد موفقیت داشته باشد

بیشتر مواقع این همزاد دوقلو یک «یادگیری معتبر» است و نتیجه آن یک «چرخش معتبر». هیچ کسی فقط به این خاطر که بیشتر تلاش کرده و بیشتر از همه شکست خورده موفق نمی‌شود. آنچه باعث موفقیت کارآفرینان بزرگ شده است، شکست‌های بزرگِ زیاد نیست، موفقیت‌های کوچکِ متوالی‌ست.

شکست جزئی از فرایند موفقیت است

ترس از شکست یا شکست از ترس ؟

  • من کاری رو شروع نمی کنم، چون می ترسم شکست بخورم!
  • من از همون آغاز، بخاطر ترس از شکست استرس دارم!
  • من حین انجام کار نمی ترسم، ولی شروع برام خیلی سخته!
  • من خیلی فرصتهای بزرگ رو از دست دادم، چون ترسیدم شکست بخورم و هرگز اقدامی نکردم!

اگر شما هم در شروع کردن مشکل دارید و همیشه نگرانی از احتمال شکست خوردن دارید، حتما این مقاله را تا انتها بخوانید.

شما خودتان را جزو کدام دسته می دانید؟ :

  • غیر قابل توقف هستید؟
  • آماده ­اید تا رویاهایتان را زندگی کنید؟
  • از رویایی به رویای دیگر پرواز می‌کنید تا آن­ها را محقق کنید؟

یا اینکه باور دارید :

  • “چیزی” شما را متوقف می­ کند؟
  • “کسی” به شما می­ گوید که استحقاق رویاهایتان را ندارید؟
  • “شرایطی” را مانع و عامل عدم موفقیت خود می‌دانید؟

اگر این “چیز”، “شرایط” یا “فرد” بیرون از شماست از صحبت های منفی‌شان چشم پوشی کنید و یا رو در رو و محکم به آن­ها بگویید که رویایتان را به واقعیت تبدیل خواهید کرد.

این در حالی است که بسیاری از افراد موفق رویاپرداز در سفر رویاهای خود چنین حرف­هایی می­ شنوند و فراموش می‌کنند اما موضوع مهمتری وجود دارد که باید مراقب آن باشید. مانع حقیقی معمولا در بیرون نیست، بلکه در درون شماست.

آیا واقعا دیگران مانع ما می‌شوند یا چیزی به عنوان ترس از شکست مانع ماست؟

وقتی کسی در بیرون به شما می­ گوید که این کار غیر ممکن است، به این دلیل است که به نحوی شکی عمیق را در درون خودتان نگه داشته‌اید. شما استعداد این تردید را در خود دارید. شکی که در درون خود دارید در صدای افراد دیگر بازتاب پیدا میکند. شما چیزی را از دیگران می‌شنوید که دوست دارید بشنوید. دیگران همیشه فقط نظرات خود را بیان می‌کنند. تعدادی تشویق گر و تعدادی مانع. این شمایید که انتخاب می‌کنید. اما ما بیشتر صداهای منفی را می‌شنویم و چون از درون با آن موافقیم، آنرا جدی می گیریم و حتی بر اساس آن تصمیم می گیریم و عمل می کنیم. این بازی سیستم روان را سالهاست که می شناسیم.

  • به جای مقاومت در برابر صدای دیگر افراد به آشفتگی درونی خود گوش کنید.
  • چیزی که در درون شما اتفاق می ­افتد بسیار مهم­تر از اتفاقات بیرونی است.
  • اگر شما در بازی بردن رویاهایتان هستید یاد بگیرید که برنده باشید.

بنابراین چه چیز شما را متوقف می­ کند؟ آیا هنوز هم تصور می‌کنید حرف‌های دیگران مانع اصلی شما هستند؟ آیا واقعا حرف‌های دیگران اینقدر در شما ترس ایجاد می کند و اصولا آیا شما باید از نظر دیگری بترسید؟ چه چیز شما را در همان جایی که هستید نگه می دارد؟ و چه چیز باعث می­ شود که خود را سزاوار رویاهایتان بدانید؟

برنده ها از شکست خوردن نمی‌ترسند. ولی بازنده‌ها چرا
شکست بخشی از فرایند موفقیت است. کسانی که از شکست دوری می‌کنند از موفقیت نیز همان قدر دور می‌شوند

رابرت کیوساکی

ترس از موفقیت!

شاید از شنیدن عبارت «ترس از موفقیت» جا خورده باشید. اما این امر واقعیت دارد.


مثلاً ممکن است شما از اینکه یک ماشین مدل بالا بخرید و ترس از این داشته باشید که تصادف کنید یا روی آن خط بیندازند، یک نوع ترس از موفقیت است.


یا از این بترسید که اگر به رده های بالای سازمانی برسید، افرادی علیه شما توطئه کنند.

ترس از موفقیت و شکست می تواند از دلایل اهمال کاری باشد.

ترس ­های شما کدام است؟

  • بله، ترس­های شما: ترس از شکست،
  • ترس از دست دادن پول و مردم،
  • ترس از ناامیدی و شکست،
  • ترس از عقب ماندن،
  • ترس از ناتوانی در تبدیل شدن به فردی که حقیقتا می­ خواهید،
  • و ترس از خندیدن،

همه این گونه ترس ها در ما هست. منکر وجود آنها نیستیم. اما واقعی نیست.

یکی از راه‌های غلبه بر ترس از شکست این است که به ترس ‌تان توجه نکنید. موج‌ سوارهای حرفه‌ای به سوی موج‌هایی به بلندی ساختمان ۵ طبقه که نیرویی سهمگین و ویرانگر دارند، شنا می‌کنند. نترسیدن از این موج‌ها ناممکن است. برای مقابله با این ترس فلج‌ کننده‌ که باعث می‌شود هیچ ‌وقت به سمت این موج‌ها نروند، موج‌ سوارهای حرفه‌ای از نگاه‌ کردن به نقطه‌ی برخورد اجتناب می‌کنند. ما در زندگی ترس‌های زیادی داریم؛ درحالی‌که می‌توانیم مستقیما به برخی خیره شویم و بهشان غلبه کنیم، باید نگاه ‌مان را از برخی دیگر بدزدیم.

توهم ؟ غلبه بر ترس از شکست

ترس بخودی خود چیز بدی نیست ، اگر ترس نبود، حیوانات وحشی نسل انسان‌های اولیه را منقرض کرده بودند. ترس اگر عامل مشخص و بیرونی داشته باشد، ترس است و این ترس بسیار هم خوب و لازم و سازنده است اما چیزی که خوب نیست و متاسفانه به غلط، ما آن را نیز ترس می‌نامیم توهمی است که علت و دلیل آن کاملا روشن و واضح نیست.

  • این نوع ترس آمیزه ای از نگرانی و وهم است.
  • علت نگرانی، عموما از فقدان و از دست دادن است.
  • علت خیلی مشخص نیست.
  • علت در ذهن نهفته و مخفی شده. علت غیر منطقی، بسیار قدرتمند و بزرگ به نظر می‌رسد.

شکست به معنای اشتباه کردن نیست شکست یعنی درجا زدن ، شکست یعنی اینکه هیچ کاری نکنی و انتظار رشد و پیشرفت داشته باشی.

چاره غلبه بر ترس از شکست چیست؟

شما شروع به برنامه ریزی ذهنی برای زندگی با عظمت خود می­ کنید اما ترس شروع به مانع سازی در درون شما می­ کند تا شما باور کنید که “چه فایده ای دارد وقتی نتیجه شکست است؟”. ابتدا باید بپذیرید که “ترس غیر واقعی فقط یک توهم” است. تشخیص و پذیرش ترس، ۸۰ درصد ماجرای درمان است. اگر ما بدانیم ترس ما علت واقعی ندارد، شدت ترس کاهش می‌یابد و اگر باور کنیم که دلیلی برای ترس نداریم!

این ترس­ ها از کودکی شروع به شکل گیری در درون شما می­ کنند چون کارها را در زندگی درست انجام نمی‌دهید،کارها را نیمه کاره رها می­ کنید، کارها را نیم بند انجام می­ دهید و با شور و حرارت زندگی نمی­ کنید. به این دلیل است که ترس همدم و غالب ذهنی شما می ­شود. کسانی که با شور و حرارت و عاشقانه زندگی می­ کنند ترس به ندرت جایی در قلبشان پیدا می­ کند.

الان برای مقابله با ترس از شکست چه می­ خواهید بکنید؟

رویاهای بزرگی در ذهنتان دارید اما ترس از این­که نتوانید آن­ها را تبدیل به واقعیت کنید، آنقدر بزرگ است که شما افسرده و عصبی می­ شوید و حتی بسیاری مواقع تسلیم می ­شوید. شکست را می پذیرید. شما شکست را بعنوان سرنوشت خودتان می‌پذیرید و کار تمام است. اهداف در ذهن شما با شکست گره می خورد.

در آن زمان، این ترس آنقدر قوی می شود که ممکن است دریابید که تنها هدف زندگیتان در حال فروپاشی است. رویایی که سال‌ها می­خواستید آن را زندگی کنید و ساختن و زندگی کردن زندگی با ارزش محقق نمی­شود.

برای شما هم تسلیم شدن بخاطر ترس از شکست اتفاق افتاده است؟

اگر برای شما هم اتفاق می­ افتد پس به صدای ترس درونتان بگویید: “بس است دیگر، بس است” و آماده باشید نه برای جنگ با ترس بلکه برای حذف آن از ریشه. اگر با این ترس زندگی می­ کنید بدانید که شما دارید عادت به شکست را در خود ایجاد میکنید و این عادت از با به تعویق انداختن کارها، بی‌حوصلگی و انفعال شکل و قوت می‌گیرد. بهترین راه برای غلبه کردن بر این ترس ایجاد ” عادت به موفقیت” است. بله، جایی که موفقیت زندگی می­ کند جایی برای ترس وجود ندارد.امروز تصمیم بگیرید که از صمیم قلب شروع کنید به انجام کارهای کوچک و اهداف کوچک را بدست آورید.

عادت به موفقیت را در خودتان ایجاد کنید و ببینید و تصور کنید که ترس از شکست درونتان در حال مرگ هستند.

  • مواردی که بخاطر ترس از شکست کاری را در میانه راه رها کردید، مجددا بررسی کنید. واهی بودن علت ترس را ریشه یابی کنید. تصمیم بگیرید که در موارد مشابه نترسید.
  • ریسک‌های بزرگ در زندگی افراد بزرگ را بخوانید.
  • اگر هنوز می‌ترسید. در مورد موضوع ترس خود بیشتر مطالعه کنید. مشاوره تخصصی نگرانی شما را کاهش می دهد.
  • کتاب‌های مرتبط با موضوع ترس را بخوانید.
  • اگر در حوزه کسب و کار خود می ترسید، کلاس بروید. آموزش تخصصی ببینید. افراد کارآمدتر استخدام کنید.
  • قلبا باور کنید که شکست ممکن است اتفاق بیفتد، اما نمی شود یک عمر با ترس از شکست زندگی کرد.
  • ترس های خود را بیابید. آنها را علت یابی کنید. دلایل و علت‌ها را برطرف کنید. شاید لازم باشد مشاوره بگیرید.
  • اهداف خود را براحتی رها نکنید. با ترس‌های خود مواجه کنید. ترسها را در خود از بین ببرید، نه اینکه اهداف را کوچک و یا حذف کنید.
  • خود را محکوم به ریسک معقول بدانید. زندگی و موفقیت بدون ریسک غیر ممکن است.
  • با ترس از شکست نجنگید، آنرا نادیده بگیرید.
  • اول کارهایی را شروع کنید که بیشترین ترس را برایتان دارند. بقول آقای تریسی از زشت ترین قورباغه شروع کنید. سخت ترین و پرترس‌ ترین کارها را زودتر آغاز کنید.
  • هر شکست را یک پله ترقی و نزدیک شدن به موفقیت بدانید.

  • بدون شکست هیچ موفقیت بزرگی نصیب هیچ کس نشده است.
  • شکست را بخود نگیرید. شکست یک نتیجه است. شکست حاصل یک فرایند عملکردی است.
  • شکست را نابودی ندانید. شکست را تجربه متفاوت با نتایج متفاوت بدانید.
  • منتظر شکست نباشید، اما انتظار داشته باشید که ممکن است اتفاق بیافتد و برای این اتفاق هم برنامه ای داشته باشید.

راهکارهای غلبه بر ترس از شکست:

گذشته خود را بررسی کنید:

مواردی را که بخاطر ترس از شکست کاری در میانه راه رها کردید، بررسی کنید. کدام مورد واهی بوده است؟ با کدام راهکار می توانستید به موفقیت برسید؟ تصمیم بگیرید که در موارد بعدی و مشابه، نترسید و اقدام کنید.

آموزش ببینید:

بدون آموزش و یادگیری هرگز نمی توانید موفق شوید. اگر ترس های شما به دلیل ناتوانی و نداشتن مهارت و دانش کافی است، خودتان را در این زمینه ارتقا دهید.

از اشتباهاتتان درس بگیرید:

عامل شکست های قبلی شما چه بوده است؟ چه کاری را اشتباه انجام می دادید؟ این بار برنامه دقیق تری داشته باشید و از تمام اشتباهات خود درس بگیرید.

انتظار داشته باشید که شکست بخورید:

بپذیرید که هر کسی شکست می خورد. باید یاد بگیرید که در مسیر موفقیت، باید بارها شکست بخورید و آنقدر این کار تکرار شود تا راه موفقیت را یاد بگیرید.

در هنگام شکست به خودتان یادآوری کنید که هیچ کس وجود ندارد که همیشه موفق شده باشد. مزایای شکست خوردن را به خودتان یادآور شوید و به توانایی هایتان در بهره بردن از این شکست اعتماد کنید.

مثبت اندیشی را تمرین کنید:

این روش برای تقویت اعتماد به نفس و از بین بردن خود انتقادی بسیار مفید است. گفتگوی منفی درونی خود را با جملات مثبت عوض کنید. برای مثال، هر بار که این فکر در ذهنتان آمد «من نمی توانم موفق شوم»، به خودتان یادآور شوید که «من تمام جوانب را بررسی کرده ام و تمام تلاشم را می کنم موفق شوم.»

به بدترین سناریو بیاندیشید:

شاید تصور می کنید این روش ترس از شکست را در شما بیشتر می کند. اما در مواردی با دو منفعت همراه است. اول آنکه ممکن است متوجه شوید بدترین حالت آنقدر هم که فکر می کنید بد نیست. دوم آنکه با بررسی بدترین حالت می توانید به راهکارهای پیشگیری از آن نیز فکر کنید.

خودتان را به چالش بکشید:

در زمینه‌های دیگر، فراتر از دامنه‌ای که به‌ دنبال پیشرفت در آن هستید، خود را به چالش بکشید. می‌دانید چرا ورزش سه‌گانه، دویدن در گل و دو استقامت اینقدر‌ پرطرفدارند؟ چون مردم دوست دارند محدودیت‌هایشان را پشت سر بگذارند و ببینند چند مرده حلاجند! شما اراده می‌کنید و پیش‌ می‌روید. وقتی با موفقیت به اهدافتان در زمینه‌ای خاص دست یافتید، متوجه می‌شوید می‌توانید با به‌ کارگیری همان مهارت‌ها و پشتکار در زمینه‌های دیگر هم موفق شوید. وقتی بدانید می‌توانید در دو استقامت شرکت کنید، می‌فهمید می‌توانید با آموزش و نگرشی درست از عهده‌ی مجموعه‌ای از کارهای متنوع دیگر هم بر بیایید.

از شکست نترسید. از این بترسید که سال بعد هم دقیقا همین‌جایی باشید که الان هستید!

‌آدم نترس افسانه‌ای بیش نیست:

افراد موفق نترس و شگفت‌انگیز به ‌نظر می‌رسند اما این چیزی است که دیگران می‌بینند. آدم‌های موفق هم در آغاز، معمولی بودند و با ترکیبی از تمرین، تلاش و زحمت به موفقیت دست یافته‌اند. افسانه‌ی آدم‌های نترس خیلی‌ از ما را محدود می‌کند، زیرا باور داریم برای موفق بودن باید نترس و بطور ذاتی شگفت‌انگیز باشیم. شجاعت به معنای نترسیدن نیست بلکه یعنی با وجود ترس‌هایمان، با آنها روبه ‌رو شویم و از عمل ‌کردن دست نکشیم؛ یعنی خود را به چالش بکشیم، در موقعیت‌ رویارویی با ترس‌هایمان قرار بگیریم و سرانجام با آنها روبه‌ رو شویم. ترس برای هر انسانی طبیعی، اجتناب ‌ناپذیر و یکی از ویژگی‌های انسانی ما است. ترس در وجود همه‌ ی ماست. هیچ‌ کس به ‌تمامی بدون ترس زندگی نمی‌کند اما برخی یاد گرفته‌اند ترس ‌شان را در آغوش بگیرند.

ترس از تنها ماندن :

گاهی اوقات ترس از شکست نیست که ما را می‌ترساند، بلکه موفقیت است. شما از انزوا و تنها ماندنی می‌ترسید که «از جنس مردم نبودن» به دنبال دارد. پس شما عمدا خودتان را تخریب می‌کنید. جرأت مقابله با انتظاراتی که جامعه از شما دارند، به معنی از دست دادن تأیید دیگران است.

آلبرت اینیشتین گفته است:

عجیب است که این همه در سراسر دنیا شناخته شده باشی و در عین حال اینقدر تنها باشی

ترس از مسئولیت و تعهد :

موفقیت مسئولیت‌های خوش را به همراه دارد. وقتی استعداد و توانایی‌های شما شناخته می‌شود، دنیا از شما انتظار دارد که از آنها استفاده کنید. اگر مشکل تعهد دارید، تلاش خواهید کرد در موقعیتی قرار گیرید که در نظر دیگران برتر باشید.

زیگموند فروید باور داشت:

بیشتر مردم در واقع به دنبال آزادی نیستند، چون آزادی مسئولیت به همراه دارد و بیشتر مردم از مسئولیت می‌ترسند

ترس از رشد :

رشد با درد همراه است. این درد حاصل از هم پاشیدن گذشته است. ولی تا چیزی را از دست ندهیم نمی‌توانیم چیز جدیدی به جای آن پرورش دهیم. مثل کودکی که تازه راه رفتن را یاد میگیرد و هربارکه تلاش میکند راه برود زمین می خورد ،اما کم نمی آورد دستش را به پایه مبل می گیرد ،لبه میز و .. حتی ضربه می خورد اما کودک از شکست نمی ترسد و تلاش بیشتری میکند تا بالاخره راه رفتن را یاد می گیرد..

جای تعجب نیست که استیو جابز در سخنرانی‌اش در دانشگاه استنفورد هیچ محرکی قویتر از «مرگ» برای متمرکز کردن ذهن نمی‌شناسد. او در ادامه‌ ی سخنرانی‌اش به فارغ‌التحصیلان توصیه کرد تا از این ابزار استفاده کنند تا به خودشان یادآوری کنند که زندگی کوتاه است.

زمان شما محدود است، پس آن‌ را با نادیده گرفتن علایقتان تلف نکنید. اسیر تعصب نشوید، که باز هم یعنی با نتیجه تفکر دیگران زندگی می‌کنید. اجازه ندهید سر و صدای عقیده‌ی دیگران صدای درونی شما را در خودش غرق کند. و مهم‌تر از همه، قدرت و جرأت دنبال کردن قلب و بینش خودتان را داشته باشید. آنها می‌دانند که شما واقعا می‌خواهید چه کسی باشید.

دنبال کردن قلب ‌تان یعنی رشد و تبدیل شدن به آدمی که می‌خواهید باشید.

این جمله را شعار زندگی خود سازید:

من شکست نخورده ام، فقط راهی را پیدا کرده ام که جواب نمی دهد


آیا افراد موفق و بزرگ، ترس از نه شنیدن نداشته‌اند؟


به زندگی افراد بزرگ که نگاه کنیم، بعید است بتوانیم کسی را پیدا کنیم که ترس از نه شنیدن نداشته باشد. منتها آن‌ها با آموزش یا بدون آموزش، به هرحال نحوه مواجه به نه شنیدن را بلد بوده‌اند.

شکست بخشی از فرایند موفقیت است. کسانی که از شکست دوری می‌کنند از موفقیت نیز همان قدر دور می‌شوند…

بنابراین نه شنیدن و شکست خوردن برای همه افراد موفق همیشه بوده و از این به بعد هم خواهد بود

در ادامه مقاله درباره افراد موفقی صحبت میکنیم که از شکست نترسیده اند و تلاش کرده اند و موفق شده اند..

جی کی رولینگ (Joanne “Jo” Rowling)


جی کی رولینگ یکی از پولدارترین نویسندگان جهان است. شاید با مجموعه «هری پاتر» او آشنا باشید و کتاب‌هایش را خوانده باشید.


اما آیا می‌دانید پیش از موفقیت، خانم رولینگ چندین بار در این راه شکست خورده است؟


 قبل از موفقیت او یک مادر مطلقه افسرده و بیکار بود که زندگی بسیار سختی داشت، درس می‌خواند و هم ‌زمان در اوقات فراغت خود نویسندگی هم می‌کرد.


خود خانم رولینگ در این باره می‌گوید:من در یک مقیاس حماسی شکست خوردم! یک ازدواج فوق‌العاده کوتاه و ناموفق داشتم! من بیکار شده بودم و شغلی و درآمدی نداشتم. هر آن امکان داشت بی خانمان شوم. با هر استانداردی حساب کنیم، چندین و چند بار شکست های بزرگی را تجربه کردم؛ اما چیزی در درون من می‌گفت هرگز تسلیم نشو…


تا پیش از سال ۱۹۹۵، ۱۲ ناشر مختلف، داستان «هری پاتر» را رد کردند؛ اما یک سال بعد یک انتشاراتی کوچک چاپ این اثر را قبول کرد. تنها دو سال بعد، هری پاتر چندین جایزه بزرگ گرفت و خانم جی کی رولینگ به شهرت جهانی رسید.

استیون کینگ (Stephen Edwin King)


آقای کینگ یکی از مشهورترین نویسندگان جهان است. او بیش از ۲۰۰ اثر در ژانر وحشت نگاشته و نویسندگی شماری از معروف ‌ترین فیلم‌های جهان را بر عهده داشته است.


استفان کینگ زمانی که اولین مجموعه داستان‌های خود با نام «کری» را منتشر کرد به عنوان یک معلم در روستای مین آمریکا مشغول به کار بود.

آقای کینگ بیشتر از ۳۰ بار این داستان را برای ناشران ارسال کرد اما هر بار جوابی که می‌شنید این بود: «نه!». به نظر شما اگر ما جای آقای کینگ بودیم، حاضر بودیم اثرمان را چند بار به افراد مختلف بدهیم و با چند بار «نه» شنیدن جا می‌زدیم و دلسرد می‌شدیم؟


سی و یکمین بار بود که اثر آقای کینگ پذیرفته شد و به زودی، رمان‌های کینگ چنان با گرمی از سوی خوانندگان او روبه ‌رو شد که دیری نپایید به دنیای سینما نیز راه یافت.


کارگردانان بزرگ از روی بیشتر نوشته‌های او برداشت‌های سینمایی نیز کرده‌اند.

توماس ادیسون (Thomas Alva Edison)


لطیفه‌ای هست که می‌گوید: «اگر ادیسون برق را اختراع نمی‌کرد چه می‌شد؟ خب یک نفر دیگر اختراع می‌کرد».


واقعیت اما چیز دیگری است. شاید فرد دیگری به جز ادیسون نمی‌توانست بیش از ۹ هزار بار ناکامی در ساخت لامپ را تحمل کند و سرانجام موفق شود.


آقای ادیسون را باید بزرگ ‌ترین نماد برای «انسان‌های شکست‌خورده‌ی موفق شده» بدانیم.


شکست های افراد موفق با ادیسون معنا پیدا می‌کند.

همه ما به ادیسون مدیون هستیم. به این مرد مشهوری که با اکتشافاتش جهان را دگرگون کرد.


هنگامی که یک خبرنگار روزنامه از او پرسید که: «آیا پس از ۹۰۰۰ تلاش ناموفق در راه اختراع وسایل مختلف احساس شکست و تسلیم شدن نمی ‌کرد؟» پاسخ عجیبی از ادیسون دریافت کرد: «چرا احساس شکست کنم؟ من اکنون بیش از ۹۰۰۰ راه بلدم که لامپ الکترونیکی چطور کار نمی‌کند!»


ادیسون همان فردی است که معلمانش می‌گفتند او آنقدر احمق است که هیچ‌چیزی یاد نمی‌گیرد!


آقای ادیسون از دو شغل اول خود اخراج شد. با این حال به یکی از بزرگترین‌ مبتکرین و مخترعین تاریخ تبدیل شد.


داستان جالبی از ادیسون و مادرش نقل می‌شود که خواندنش خالی از لطف نیست:


ادیسون به خانه بازگشت و یادداشتی به مادرش داد، گفت:
این را معلم داد و گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشم داشت برای کودکش خواند:
فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است؛ آموزش او را خود بر عهده بگیرید!
سال‌ها گذشت، مادرش درگذشت.
روزی ادیسون که اکنون بزرگ‌ ترین مخترع قرن بود در گنجه خانه، خاطراتش را مرور می‌کرد که برگه‌ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد! آن را درآورده و خواند، نوشته بود:
کودک شما کودن است؛ از فردا او را به مدرسه راه نمی‌دهیم!
ادیسون ساعت‌ها گریست و در خاطراتش نوشت:
توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان نابغه شد.


داستان زندگی او را بخوانید تا با شکست های افراد موفق بیشتر آشنا شوید…. ارزشش را دارد…!

 ترس از شکست و یا بطور کلی ترس فقط یک توهم است آن را از ضمیر ناخودآگاه خود با اقدام ‌گرایی پاک کنید. شروع کنید به انجام روزانه کاری که دوست دارید. در طول روز به هدف­های بزرگتان فکر کنید تا دچار نگرانی نشوید. به اتفاقات کوچک فکر کنید و بهترین کار خودتان را برای رسیدن به آن­ها انجام دهید. وقتی شما عادت به موفقیت را در زندگی روزانه­ ی خود ایجاد کردید، ترس کنار خواهد رفت. ترس را جزئی از فرایند موفقیت بدانید و اگر برای شما هم رخ داد، وحشت نکنید.همه ­ موفقیت های بزرگ فقط با تعداد زیادی موفقیت ­های کوچک شروع می ­شوند. تا زمانی که نفس می کشید، کامل زندگی کنید. همه چیز را تجربه کنید. از خودتان و دوستانتان مراقبت کنید. خوش بگذرانید، دیوانه باشید، عجیب باشید. بیرون بروید و از زندگی تان یک شاهکار خلق کنید… 

زندگی شما چه بخواهید و چه نخواهید درحال گذر است، پس کاری کنید از این گذر لذت ببرید

"آنتونی رابینز"

حرف آخر

همیشه یا پیروزی در انتظار شماست یا تجربه های ناب. 

پس اقدام کنید. 

میدونستید “خیلی از مردم”  از ترس شکست اقدام نمیکنن؟؟ 

“خیلی از مردم” نباشید 

پس از هر شکست از خود بپرسید چرا این اتفاق روی داده است و سپس احساسات منفی را از خود دور و چشم انداز برای خود تعیین کنید.

امیدوارم همه شما دوستان عزیز از شکست هایی که براتون اتفاق میفته نترسید و این شکستها پلی باشه برای موفقیت های بیشترشما.

روقله موفقیت میبینتنون.

3 در مورد “چگونه از شکست خوردن نترسیم؟”

  1. بازتاب: خلاقیت در کسب و کار - مهدی لاریان

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *